English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 224 (1861 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
meetly U چنانکه در خور باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
paradoxically U چنانکه مهمل نمایدولی درست باشد
laboriously U ساعیانه چنانکه نماینده زحمت باشد
brilliantly U چنانکه برجسته باشد
accordantly U بطور موافق یا مطابق چنانکه جور باشد
adorably U چنانکه شایسته ستایش باشد بطور ستوده
commendably U چنانکه شایان ستایش باشد
contemptibly U چنانکه سزاوارخواری باشد بطورقابل تحقیر
culpably U چنانکه سزاوارسرزنش باشد
inviolably U چنانکه سزاوارحرمت باشد
inviolately U چنانکه بی حرمت نشده باشد
maritally U چنانکه وابسته بشوهر باشد از راه عروسی
medially U چنانکه درمیان باشد
modernly U بسبک تازه چنانکه باب این عصر باشد
nutritiously U چنانکه قوت دهد یا غذائیت داشته باشد
nutritively U چنانکه قوت دهدیا غذائیت داشته باشد
objectiveness U چنانکه در خارج معقول باشد
pestiferously U چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد
picturesquely U چنانکه شایسته عکس برداری یانقاشی باشد
pitfully U چنانکه سزاوارنکوهش باشد
pleasingly U چنانکه خوش ایند باشد
pontifically U چنانکه شایسته اسقفان باشد با جامه یا ایین اسقفی
portentously U چنانکه نشانه بدی باشد بطور شگفت اور
sanguinarily U چنانکه خونریزی دربرداشته باشد
Other Matches
reflexively U چنانکه بخود فاعل برگرد د چنانکه مفعول ان
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
how U چنانکه
so that U چنانکه
in the event that U چنانکه
as U چنانکه
coordinately U چنانکه یکجورباشد
dilatorily U چنانکه پرشود
cresuendo U چنانکه صداخردخرد
as it deserves U چنانکه باید
as is well known U چنانکه مشهور
insolubly U چنانکه اب نشود
expressively U چنانکه مقصودرابرساند
admissibleness U چنانکه روا
prettily U چنانکه زیبانماید
pinchingly U چنانکه فشاراورد
so to speak U چنانکه گویی
proper U چنانکه شایدوباید
permissively U چنانکه مخیرسازد
gratifyingly U چنانکه خوشنودسازد
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
privatively U چنانکه نفی یا استثناکند
pliably U چنانکه بتوان خم کرد
decreasingly U چنانکه روبکاهش گذارد
passably U چنانکه بتوان پذیرفت
effusively U چنانکه گویی بریزد
meetly U چنانکه باید و شاید
perniciously U چنانکه زیان اورد
funnily U چنانکه خنده اورد
permissively U چنانکه اجازه بدهد
opprobriously U چنانکه رسوایی اورد
meaningly U چنانکه مقصودرا برساند
according to his version U چنانکه او شرح میداد
inadmissibly U چنانکه روایاجایز نباشد
interminably U چنانکه تمام نشود
inexcusably U چنانکه نتوان معذوردانست
prettily U بخوبی چنانکه باید
fitfully U چنانکه بگیردوول کند
comme il faut U چنانکه باید وشاید
gratifyingly U چنانکه خوشی دهد
gruesomely U چنانکه وحشت اورد
heliocentrically U چنانکه ازمرکزخورشیدحساب شود
inexpressively U چنانکه مقصودرا نرساند
convincingly U چنانکه متقاعد کند
invulnerably U چنانکه زخم برندارد
invisibly U چنانکه دیده نشود
according as چنانکه بدان سان که
decrescendo U چنانکه صداخردخردضعیف شود
irrecoverably U چنانکه بهبودی نپذیرد
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
grandiosely U بطورغلنبه چنانکه بزرگ نماید
hereditably U چنانکه بتوان ارث برد
as is well known U چنانکه همه کس بخوبی میدانند
presentably U چنانکه بتوان پیشکش کرد
assumably U چنانکه بتوان فرض کرد
fadelessly U چنانکه پژمرده نشودیازوال نپذیرد
extraneously U چنانکه وابسته بموضوع نباشد
euphoniously U چنانکه بگوش خوش ایندباشد
engagingly U چنانکه سرگرم یامشغول کند
epidemically U چنانکه همه جاسرایت کند
prepossessingly U چنانکه جلب توجه نماید
practicably U چنانکه بتوان اجرا نمود
immovably U چنانکه نتوان جنبش داد
piquantly U چنانکه دهن رامزه بیاورد
intelligibly U واضحا چنانکه بتوان دریافت
intangibly U چنانکه نتوان درک کرد
organically U چنانکه درساختمان یا سازمانی کارگرباشد
onerously U چنانکه مستلزم انجام تعهدی
intangibly U چنانکه نتوان احساس کرد
inseparably U چنانکه نتوان سوا کرد
inexpressively U چنانکه زبان دار نباشد
inexpressibly U چنانکه نتوان بیان کرد
peerlessly U چنانکه بی مانندباشد بطوربی همتا
interchangeably U چنانکه بتوان بحای یکدیگربکاربرد
perceptibly U چنانکه بتوان درک کرد
indefensibly U چنانکه دفاع بردار نباشد
perplexingly U چنانکه گیج یا حیران سازد
inexhaustibly U چنانکه تهی یاتمام نشود
pestilently U چنانکه برای اخلاق مضرباشد
causatively U چنانکه دلالت برسبب نماید
inappreciably U بسیار کم چنانکه محسوس نگرد د
irrefragably U چنانکه نتوان تکذیب کرد
retroactively U چنانکه شامل گذشته شود
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
adequately U باندازه کافی چنانکه تکافو نماید
cogently U چنانکه بتواند متقاعد کند باقوت
exhaustively U چنانکه درهمه جزئیات واردشودیابحث کند
illustratively U چنانکه روشن سازدیا توضیح دهد
sententiously U چنانکه اندرزیانصیحتی رادر برداشته بتاشد
admissibly U بطور قابل قبول چنانکه روا
irrecocilably U چنانکه نتوان انرا وفق داد
penitentially U چنانکه شخص را پشیمان و توبه کارنماید
functionally U چنانکه وابسته به وفیفه اندا میباشد
colourably U چنانکه بتوان برای ان بهانهای اورد
changeably U چنانکه بتوان تغییرداد بطورقابل تغییر
persuasively U چنانکه متقاعد سازدیا واداربکاری نماید
inerrably U چنانکه هیچگاه خطا یا اشتباه نکند
to kick over the traces U لگدپراندن لگدزدن چنانکه یا ان ورپاسرنگه بیفتد
pardonably U چنانکه بتوان بخشید بطورامرزش پذیر
incommunicably U چنانکه نتوان بادیگران در میان گذاشت
inimitably U چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
inscrutably U چنانکه نتوان جستجو کردیا دریافت
invidiously U چنانکه رشک یاحسادت کسیرا برانگیزد
commensurably U چنانکه بتوان بایک پیمانه اندازه گرفت
movably U چنانکه بتوان تکان داد بطورچنبش پذیر
accountably U بطور مسئول چنانکه بتوان توضیح داد
indefeasibly U بطور باطل نشدنی چنانکه نتوان الغاکرد
to eat humble pie U پوزش خواستن چنانکه انسانرا پست نماید
indescribably U چنانکه نتوان شرح دادیا توصیف کرد
discreditably U چنانکه اعتبار رالطمه زند بطوربدنام کننده
relevantly U بطور مناسب یامربوط چنانکه بیربط نباشد
corrigibly U چنانکه بتوان اصلاح کرد بطوراصلاح پذیر
implacably U از روی سختی یا سنگدلی چنانکه ارامش نپذیرد
flowerily U چنانکه دارای عبارات پرصنعت یاتعارف امیزباشد
inextricably U چنانکه نتوان از ان بیرون امد یا رهایی یافت
retrospectively U چنانکه شامل گذشته شودیاعطف بماسبق کند
Zel-i Sultan vase U طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design U لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
attributively U بطور مستقیم چنانکه صورت فرع پیدا کند
irremissibly U چنانکه نتوان بخشیدیا اغماض کرد بطورالزام اور
irreversibly U چنانکه نتوان دگرگون یا واژگون ساخت یا لغو نمود
officinal names of drugs U نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
impalpably U چنانکه لتوان با لامسه احساس کرد بطور بسیارنرم
opaquely U چنانکه روشنایی پشت را بپوشاند بطور مبهم یا غیر مفهوم
irreclaimably U بطور غیر قابل برگشت چنانکه نتوان بازیافت یابرگرداند
accessibly U چنانکه بتوان بدان راه یافت بطور قابل دسترس
ineradicably U بطور ریشه کن نشدنی چنانکه نتوان بیخ کن یا قلع وقمع نمود
inaccessibily U بطور غیر قابل دسترسی چنانکه نتوان به او نزدیک شدیا اورادید
rough handling of a thing U گذاشت وبرداشت چیزی به تندی چنانکه خراب شودیا اززیبائی ولطافت بیفتد
charge U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
cobb doglas production function U ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
shaggy ugs U فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
propor tionably U بطور متناسب یا با قرینه چنانکه بتوان متناسب نمود
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
custom's declaration U باشد
Benedictines U باشد
admissibly U باشد
incomplete flower U کم باشد
Benedictine U باشد
at the owner's risk U باشد
reflexively U باشد
some one or other U هر کس باشد
admissibleness U باشد
any old thing U هر چه باشد
whosoever U هر شخصی که باشد
let it be U بگذارید باشد
worksheet U ی داشته باشد
hydroxide U داشته باشد
be it so U چنین باشد
if any U اگر باشد
coute que coute U بهربهاکه باشد
if he be U اگر او باشد
stet U بگذارید باشد
keep your peck up U دل داشته باشد
at most U خیلی باشد
over crowding U بیشتر باشد
let it remain as it is U بگذارید باشد
beit so U چنین باشد
whencesoever U از هرجا که باشد
whoso U هر شخصی که باشد
quantum sufficit U چندان که بس باشد
kentish fire U که نشانه نفاق ..باشد
if any U اگر داشته باشد
riparian U حریم رودخانه و ان چه که در ان باشد
strays U که متوقف نشده باشد
straying U که متوقف نشده باشد
stray U که متوقف نشده باشد
well and good U باشد چه ضرر دارد
rain or shine چه باران باشد چه آفتاب
flocculence U یا دسته پشم باشد
if i find an opportunity U اگر مجالی باشد
as the case may be U تاچه مورد باشد
if need be U اگر لازم باشد
at all events U بهر وسیله که باشد
Keep your mind on your work. U حواست بکارت باشد
You neednt worry . Dont bother your head. U خیالت راحت باشد
shell back U دریانوردی که از خط استواگذشته باشد
May his soull live in peace. U روحش شاد باشد
He is not dead by any chance , is he ? U نکند مرده باشد ؟
if necessary U اگر لازم باشد
caryatid U ستونی که مجسمه زن باشد
steady as you go U راه ثابت باشد
at f. U منتهی خیلی باشد
inoffensively U بی انکه زننده باشد
i girder U تیری که بشکل ) باشد
he must have gone U باید رفته باشد
Recent search history Forum search
1معنی لغت overfit
1 if there's any justice
1Vintage style
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1چیزی که عوض داره گله نداره
1ICR
1chand sabaei is correct or chand sabahi
1Evolution
2purchase off the registry
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com